۱۳۸۷ اسفند ۱۷, شنبه

گل گمشده

((((گل گمشده)))) همدم گل گشته ام همبستر خاکم مکن
قطره قطره میچکم از چشم خود پاکم مکن
روی گونه بوسه دارم جای خوش دارم پناه
سینه چاکم ای بتم دیگر سیه چاکم مکن
آرزوی گم شده عشق منی ماه منی
من که مجنون گشته ام دیوانگی را کم مکن
خم خم زلف چلیپایت مرا کرده به بند
ابروان چون کمانت را دمی درهم مکن
من که خو کردم ازاین بی میلی و بی مهریت
دیده دریایم ببین قد نحیفم خم مکن
بین عرب پورواله وشیداو مجنون گشته استلحظه ای آهوی من با ما نشین و رم مکن

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر